سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقوله ای به نام زندگی


ساعت 11:45 صبح دوشنبه 85/5/9

تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست
از تو،تاما،سخن عشق همان است که رفت
که در این وصف زبان دگری،گویا نیست
بعد تو قول و غزلهاست جهان را اما
غزل توست که در قولی از آن،اما نیست
تو چه رازی که به هر شیوه تورامیجویم
تازه می یابم و،بازت اثری پیدا نیست
شب که آرام تر از پلک ،تورا میبندم
در دلم طاقت دیدار تو، تا فردا نیست
این که پیوست به هر رود که دریا باشد
از تو گر موج نگیرد،به خدا دریا نیست
من نه آنم که بتوصیف خطا بنشینم
این تو هستی که سزاوار تو باز اینها نیست


¤ نویسنده: محسن

نوشته های دیگران ( )

ساعت 10:44 صبح سه شنبه 85/5/3

از زبان یک دختر فلسطینی


¤ نویسنده: محسن

نوشته های دیگران ( )

ساعت 10:37 صبح سه شنبه 85/5/3

دوست ندارم به کسی بخندم که دلم بهش نمی خنده ...
دوست ندارم محبت کسی رو قبول کنم که محبتش به دلم نمی شینه ...
چرا ما آدما وقتی از کسی خوشمون نمی یاد تا جایی که دوست داریم سر به تنش نباشه با این حال ادای دوستی در میاریم ؟؟؟
شاید م یادمون میره که محبت از نگاه آدما پیداست نه از زبون !!!
شاید زبونت به من بگه منو دوستم داری ولی احساست و نگاهت به من میگه ایکاش نبودی ...جای خالیت بهتر بود....
خدایا کمکم کن همه رو از ته دل دوست بدارم نه ظاهری و نه گفتاری !
خدایا کمکم کن دل و زبونم همیشه باهم باشه !

ای کاش دلهامون رو پاک کنیم .. از کینه .. از حسادت !!

ای کاش کسی تو زندگیمون پیدا بشه که واقعا از ته دل دوستش داشته باشیم 

ای کاش


¤ نویسنده: محسن

نوشته های دیگران ( )

ساعت 9:52 صبح سه شنبه 85/5/3

آری آغاز دوست داشتن است

گرچه پایان راه ناپیداست

من به پایان دگر نیندیشم

که همین دوست داشتن زیباست

*****

از سیاهی چرا حذر کردن؟

شب پر از قطره های الماس است

آنچه از شب به جای می ماند

عطر سکر آور گل یاس است

*****

آه!بگذار گم شوم در تو

کس نیابد ز من نشانه ی من

روح سوزان...آه مرطوبت

بوزد بر تن ترانه ی من

*****

آه!بگذار زین دریچه ی باز

خسته در پرنیان رویا ها

با پر روشنی سفر گیرم

بگذرم از حصار دنیاها


¤ نویسنده: محسن

نوشته های دیگران ( )

ساعت 9:35 صبح سه شنبه 85/5/3

عشـــق یعنـــی آواره بــودن،مـثل بـاران یکـجا نـــبودن

عشق یعنی تنها نشستن،از برای دیگری شعری سرودن

عشـق یـعنی دلداده بـــودن،زلـــف یـــاررا از او ربـــــودن

عشـــق یعنی اینـجا نبودن،چون پرنده بالهایت را گشودن

عشق یــعنی آشـفته بـــودن،گــیج و حیران،درخودنبــودن

عشـــق یعنـــی هیچی ندیدن،قلب خـــودرا از غم زدودن

عشق یعنی از خود گذشتن،رب خویش را هردم سجودن

عشق یعنی آخر رسیدن،روزی صدبار مردن و بازم سرودن


¤ نویسنده: محسن

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
7
:: بازدید دیروز ::
0
:: کل بازدیدها ::
2765

:: درباره من ::

مقوله ای به نام زندگی

محسن
این وبلاگو تقدیم میکنم به همسر عزیزم

:: لینک به وبلاگ ::

مقوله ای به نام زندگی

:: اوقات شرعی ::

::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::

 

:: موسیقی ::